طالعبینی دوهفته!
سلام و صد سلام به فرزندان گلم. انشالله که حالتان خوب باشد. راستش مادر جان، شمارهٔ قبل اصلاً دلودماغ رفتن بهسمت گوی بلورینم را نداشتم، بسکه جگرم برای آن ۱۷۶ گل پرپرشده کباب بود و اشک ریختم. الان هم به عشق شما عزیزانم سراغ گویم رفتم که در این مدت خاک گرفته بود. گفتم بروم سراغ گویم ببینم خدای ناکرده خطا یا شاید هم تعمد انسانی در کمینتان نباشد. از وضعیت سیارات کلاً بیخبرم. مراقب خودتان باشید. به حرف شمسی داموس گوش کنید. کلاهتان هم سمت وطن افتاد، حالا حالاها برای برداشتنش نروید که گویا فعلاً آمار خطای انسانی در آنجا سر به همان آسمانی میزند که درش موشک هوا میکنند.
مادر جان، اگر احیاناً در این دو هفتهٔ پیش رو چراغ ماشینتان شکست، اول تعمیرش کنید، بعد بزنید به جاده. دیگر تحمل شنیدن خبرهای ناگوار را ندارم به والله. بهقدر کافی داغ هموطن دیدهایم که برای هفت پشتمان بس باشد. پس آب دستتان است زمین بگذارید و چراغ نو بخرید.
گوی بلورینم نشان میدهد در دو هفتهٔ پیش رو، دیدارهای زیادی را پیش رو خواهید داشت. مادر جان، دیدار کنید. اما جان عزیزتان بیخیالِ بغل و روبوسی شوید. بلکه هر چه زودتر شر این کرونای وامانده از سرمان کم شود. من که چپیدهام توی خانه و پایم را بیرون نمیگذارم. بسکه مریضی بیپدر و مادری است.
موقعیتی سر راهتان قرار میگیرد که به یک هموطن عزیز کمک کنید. حتماً این کار را انجام دهید. زندگان را دریابیم، مادر جان. البته کمک هموطن و غیرهموطن ندارد. اما گوی بلورین من نشان میدهد یک هموطن سراغ شما میآید. شما هم پیرو حرف استاد سخن، سعدی شیراز از محنت دیگران بیغم نباشید.
حالا توی این هاگیر و واگیر ایران رفتنتان گرفته است مادر جان؟ هی میخواهید دل مرا بلرزانید که از نگرانی چشم بر هم نگذارم. توی این سرمای زمستان بگیرید بنشینید سرجایتان. دلتان خطای انسانی میخواهد؟ فعلا بیخیال سفر مَفر شوید.
در این دو هفتهٔ پیش رو، هدیهای دریافت میکنید. پیامی به شما داده میشود که برایتان هیجانانگیز خواهد بود. اما توی گوی بلورینم میبینم که دستودلتان به هیجان و شادی نمیرود. میدانم مادر جان، دستودل من هم نمیرود. اما زندگیست دیگر. ادامه دارد. کمی استراحت کنید و بیشتر به فکر سلامتی خود باشید.
به مسائل مادی بیش از حد توجه میکنید، در دنیا مسائل دیگری هم وجود دارد، فرزندم. این اتفاقاتی که دوروبر ما میافتد، مثل سیل و زلزله و کرونا و موشک، نشان میدهد خیلی هم نباید دلبستۀ این دنیا شوید. آدم از یک دقیقه بعد خودش خبر ندارد. پس تا میتوانید زندگی کنید.
گوی بلورینم نشان میدهد دارید دنبال وکیل طلاق میگردید. اول اینکه فرزندم اگر راهی هست که کوتاه بیایید، این کار را بکنید. در غیر اینصورت، با احترام و محبت جدا شوید. راستش مادر توی گوی بلورینم کمی سروصدا و لگدپرانی میبینم. برای همین گفتم با آرامش. فکر نکنید دارید طلاق میگیرید. فکر کنید دارید گفتمان چندفرهنگی میکنید.
خودتان را بیجهت وارد مسائلی که به شما مربوط نیست، نکنید. آدم سری را که درد نمیکند الکی دستمال نمیبندد. حواستان به کار و زندگی خودتان باشد، فرزندم. چون گوی بلورینم نشان میدهد اگر در کاری که ربطی به شما ندارد وارد شوید، آنوقت چنان با سر زمین میخورید که به جای دستمال، باید سرتان را گچ بگیرید.
فرزندم حالا خوب است که میخواهید فقط یک ظرف سالادمستر بخرید که اینقدر دلدل میکنید و بخرم یا نخرم میگویید. اگر میخواستید خانه بخرید، چقدر میگشتید. تا سرو صدای دوروبریهایتان بلند نشده ظرف سالادتان را بخرید و خلاص کنید همه را از این همه سؤال و جواب دربارهٔ ظرف سالادمستر.
به یک مهمانی میروید. همین که پیک سوم میشود پیک چهارم، شروع به اعتراف کرده و صندوقچۀ دلتان را باز میکنید. گوی بلورین من برای همین وقتهاست فرزندم که به شما هشدار بدهم روی همان پیک سوم بمانید، مادر. قفل صندوق را هم باز نکنید.
عشق بغلش را برای شما باز کرده است. اما شما هی فرار میکنید. نکنید این کار را، مادر جان. وقتی عشق بغلش را باز میکند، آدم باید همچین جفت پا بپرد توی بغلش. دنیا کوتاه است. همان بهتر که آدم توی بغل عشق برود و جا خوش کند.
گوی بلورینم شما را نشان میدهد که از فرط غم بهخاطر سقوط هواپیما درها را روی خودتان بستهاید و مشت مشت قرص اعصاب میخورید. مادر جان، من هم غمگینام. ولی زندگی ادامه دارد. آدم با یاد عزیزانش زندگی میکند، ولی در هر حال باید زندگی کند. پس بلند شوید. قرصها را بگذارید کنار و سعی کنید از لحظه لحظهٔ زندگیتان لذت ببرید.